صلی الله علیک با ابا عبد الله

یا صاحب الزمان یا شریک القرآن والامام انس والجان

صلی الله علیک با ابا عبد الله

یا صاحب الزمان یا شریک القرآن والامام انس والجان

آموزش مفهوم انتظار به کودکان


امام مهدی

 از آرزوهای هر خانواده مسلمان ایرانی داشتن فرزندانی مودب  و دیندار است.گاه ارزوهای پدران ومادران تیدیل به آرمان هایی بس مقدس و والا می شود که دوست دارند فرزندان به آنها دست یابند .  یکی از این آرزوها را می توان در قالب چنین عباراتی از زبان ها شنید:امید وارم که سرباز امام زمان بشی ،الهی از منتظران حقیقی آقا بشی ،اما چگونه؟

مانیز با این آرزو و آرمان مخالف نیستیم اما روش آن چیست ؟به این گفتگوی دو مادر با یکدیگرتوجه کنید:

_خیلی خوشحالم که بچه ام رو تو این مهد گذاشته ام

+خوب برای چی ؟

_آخه نمی دونی خیلی خوب با بچه ها کار می کنن .

+ولی نگفتی چی کار می کنن که این قدر ذوق زده ای ؟

_نمی  دونی این مهد کاملا اسلامی و قرآنیه. به بچم دعای "اللهم کن لولیک"را یاد دادند  اونهم از حفظ می خونه.

+راست میگی، منهم خیلی راضی ام.  بچه من هم که دو ساله این جاست علاوه بر دعای فرج ،دعای عهد را هم از حفظ برات می خونه. تازه خیلی از سوره های قرآن رو با اشاره و ریتم خیلی قشنگ برات اجرا می کنه

 و...

همانگونه که مطالعه کردید،این مادران از یادگیری حافظه محور برخی از دعاهای مرتبط با مفهوم انتظار اینگونه مشعوف و شادمان هستند.اما آیا هدف ما آموزش این مفاهیم است؟

از نظر روان شناسان و احادیث تربیتی امامان معصوم بازی دنیای کودک است.پس روش آموزش از طریق بازی است.

برای پاسخ به این سوال اصولی چندگانه را باید مراعات کنیم:

1- تا زمانی که هدفمان  رابه درستی ترسیم نکرده باشیم نمی دانیم چه چیزی را باید آموزش دهیم.

2- تا زمانی که مخاطب ،یادگیرنده را نشناسیم روش صحیح آموزش را نخواهیم یافت.

حال این هدف چیست "آموزش مفهوم انتظار" یا" آموزش انتظار سازنده"؟پاسخ ساده و روشن است.با توجه به آن می توان روش آموزش را برگزید.روش ما ،آموزش از طریق بازی است.در این بازی بازی دو مفهوم "انتظار" وندیدن دلیل بر نبودن نیست "را آموزش می دهیم.

بازیگران"مامان،سعید،مریم

کیفیت بازی:

1- سعید  تو از اتاق یک دقیقه برو بیرون وقتی برگردی بهت میگم  چی کارت داشتم

2- مریم تا سعید بر نگشته یه چیزی از وسایل را پشت  مبل یا اون میز قایم کن.

3- خوب سعید بیا تو.حالا خوب نگاه کن وبه من بگو چی کم شده.

4- سعید می پرسد "مامان یعنی چی ؟ مامان می گوید:ما یه چیزی رو قایم کردیم ولی ،این بازی بگرد و پیدا کنه

حالا سعید شروع به جستجو می کند و مدام حدس می زند و جواب نه نه مامان و خواهرش را می شنود .کم کم نوبت راهنمایی های مادر فرا می رسد.مادر باید مراقب باشد کودکش نا امید نشود بنابر این با کلمات  نزدیک شدی ، دور شدی

به این کودک در راه امید  می بخشد که ندیدن  دلیل بر نبودن نیست. 

باور کنید این بازی نیست  واقعا خدا با ما همانند مادری مهربان رفتار می کند .خدای بزرگ نمی گذارد من و تو دچار نا امیدی شویم  اوست که می فرماید:"الا ان نصرالله قریب"

در این ماه عزیز حضرت مهدی (عج)یاور هر روز و باور هر سحرتان

گروه دین و اندیشه تبیان_رضاسلطانی

ترسو بودن قاتلان امام حسین علیه السلام

زنـدگـى آدمـى بـه گـونـه‌اى اسـت کـه گـاه از سوى برخى انسان‌ها یا پدیده‌هاى طبیعى در مـعـرض خـطـر قـرار مـى‌گـیـرد و اگـر فـرد بـا تـدبـیـر و شـهـامـت، از جـان و مـال و آیـیـن خـویـش دفـاع نـکند، آسیب‌هایى جبران‌ناپذیر به او مى‌رسد. دست توانمند آفرینش بدین منظور، قوّه غضب را در انسان آفریده تا در برابر انواع خطرها از خویشتن دفاع کند. در رویـداد کـربـلا بـیـشـتـر مـردم از ایـن نعمت الهى سود نبردند و در برابر ارعاب حکومت اموى تـسـلیـم شـدنـد و از یـارى رسـانـدن بـه حق باز ایستادند. تاریخ نویسان آورده‌اند که روزى عبیدالله بن زیاد، اشراف کوفه را گرد آورد و خطاب به آنان گفت: «آنان را که از ما پیروى مـى‌کـنند وعده دهید و نافرمانان را از سپاهیان یزید ـ که از شام خواهند آمد ـ بترسانید.» اشراف نیز رفتند و خویشان و نزدیکان خود را از سپاه خیالى شام بیم دادند و از گرد مسلم پراکندند و تـرس نـابـجاى آنان سبب شد که نیرنگ عبیدالله کارگر افتد و انبوه جمعیتى که با مسلم بیعت کـرده بودند، همگى بر بیعت خویش پاى نهند و فرستاده امام حسین (علیه السلام) را در برابر عبیدالله و یارانش تنها گذارند.(1)  

پی‌نوشت: 1- مقتل، ابومخنف، ص 45 ـ 47. برگرفته از کتاب عبرت‌های عاشورا، علی اصغر الهامی‌نیا .

انسان و اندیشه درباره قیامت

  تصویری از قیامت ! « لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ » سوگند به روز قیامت ، و سوگند به (نفس لوامه و) وجدان بیدار و ملامت‏گر (که رستاخیز حق است). آیا انسان مى‏پندارد که‏هرگز استخوان‏هاى او را جمع نخواهیم کرد. مساله قیامت و معاد، مورد قبول پیروان همه ادیان است; حتى آنان‏که بر اساس فطرت، ماوراء الطبیعه را پذیرفته‏اند بدان معتقدند. پیشوایان معصوم ما علیهم السلام مسئله دنیا و آخرت و کیفر وپاداش را با تعبیرهاى گوناگون بیان کرده‏اند که همه آن‏ها در واقع،تفسیر و تبیین آیات قرآنى است. آن بزرگواران در جمله‏هاى کوتاه،معانى بلندى را به ره‏جویان ارائه کرده‏اند تا آنان که در پى یافتن‏حقیقت‏اند بدان دست‏یابند و از وادى تباهى جان به در برند. بیان معصوم به گونه‏اى است که هیچ جاى ابهام باقى نمى‏گذارد و بااندکى تامل انطباق آن با قرآن بر ما آشکار مى‏شود. یکى از سخنان عمیق و پرمعنا، این فرمایش امام هادى(ع) است که‏مى‏فرماید: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر فیها آخرون; دنیا چونان بازارى است که گروهى در آن سود مى‏برند و دسته‏اى‏زیان‏کارند.» امیرمومنان(ع) مى‏فرماید: «الیوم عمل و لاحساب و غداحساب و لاعمل;امروز (دنیا) وقت عمل است و نه جاى بازخواست و فردا(قیامت) روز بازخواست و حسابرسى است و نه جاى عمل.» هنگامى که‏این دو جمله نورانى را کنار آیه «کل نفس بما کسبت رهینه‏» قراردهیم، درمى‏یابیم که هیچ تباین و اختلافى میان آن‏ها وجود ندارد، جزدر لفظ «اما» و مفهوم یکى است و آن بازگشت‏به محضر عدل الهى وحضور در عرصه قیامت‏به منظور کیفر و پاداش; همان چیزى که آیات‏آغازین، به آن پرداخته است. در جاى دیگرى از سخنان على(ع) مى‏خوانیم: «جان‏هاى‏تان ارزش‏مندندآن‏ها را به کم‏تر از بهشت نفروشید.» داد و ستدى که مورد نظر امام‏است، همان بندگى و فرمان‏بردارى از خداوند و پیروى از احکام است وعملى که بر اساس رهنمودهاى بزرگان و متکى به آیات قرآن باشد بهشت‏را به ارمغان مى‏آورد. کسى که در این خاکدان، دامان به گناه آلوده‏نکند و فرصت نبازد همانند کشاورزى است که زمانى را به کاشت و داشت‏مى‏پردازد، تا زمان برداشت فرا رسد، اعمال انسان، چونان بذرى است‏که روزى ثمر مى‏دهد. و این، مفهوم روایت است که: «الدنیا مزرعه‏الاخره‏». جان‏هاى‏تان ارزش‏مندندآن‏ها را به کم‏تر از بهشت نفروشید. مخاطبان آیه «کلوا واشربوا هنیئا بما اسلفتم فى الایام الخالیه;بخورید و بنوشید، گواراتان باد به [پاداش] آن‏چه در روزهاى گذشته‏انجام دادید.» جز پاکان و کسانى که در دنیا راه صلاح پیمودند،نیستند، چرا که پرهیز از گناه چنین پاداشى دارد. آنان که سر به فرمان خدا و رسول نهادند و وعده‏هاى الهى را با یقین‏پذیرفتند شایسته چنین خطابى هستند. اما کسانى که ره‏توشه‏اى‏برنگرفته و خویش را آماده حساب‏رسى نکرده کجا سزاوار چنین‏پاداشى‏اند. آن چه که در کلام معصوم آمده و به انسان پیام داده که‏خویشتن را به کم‏تر از بهشت نفروشید، تنها در اعمال نیک تبلورمى‏یابد: خدمت‏به بى‏نوایان، یارى زیردستان و تن دادن به مشکلات وبردبارى در گرفتارى‏ها از مصادیق کارهاى نیک است که انسان را به‏درجه‏اى مى‏رساند که در قیامت، خطاب مى‏شود که: «سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبى الدار; درود بر شما به [پاداش]آن چه صبر کردید، راستى چه نیکوست فرجام آن سراى‏». اگر اندکى به آخرت بیندیشیم و گوش دل به سخنان رسولان هدایت‏بسپاریم، یقینا تردید نخواهیم داشت که ما نیز در آن روز باید به‏انتظار بنشینیم تا کیفر کردار و یا پاداش اعمال خود را ببینیم;روزى که هر کس دل مشغول گرفتارى خویش است و بدون توجه به عزیزان‏خود که عمرى را در کنار آنان سپرى کرده و با آنان انسى داشته، درپى یافتن راه گریز است، اما افسوس که بدان دست نمى‏یابد. ترسیم صحنه قیامت قرآن کریم آن صحنه هولناک را این گونه ترسیم مى‏فرماید: « یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ ; روزى که آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش‏و از همسرش و پسرانش مى‏گریزد در آن روز، هر کسى از آنان را کارى‏است که او را به خود مشغول مى‏دارد. » در جاى دیگر به توصیف آن‏روز پرداخته و مى‏فرماید: « تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا وَنَرَاهُ قَرِیبًا یَوْمَ تَکُونُ السَّمَاء کَالْمُهْلِ وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ وَلَا یَسْأَلُ حَمِیمٌ حَمِیمًا ; فرشتگان و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است‏به سوى «او» بالا مى‏روند، پس صبر کن، صبرى نیکو. زیرا آنان[عذاب] را دور مى‏بینند. و [ما] نزدیکش مى‏بینیم. روزى که آسمان‏هاچون فلز گداخته شود. و کوه‏ها چون پشم زده گردد. و هیچ دوست صمیمى‏از دوست صمیمى [حال] نپرسد.» در چنین روز وانفسایى، مردم به دودسته تقسیم مى‏شوند: گروهى رستگار و مشمول آیه کریمه «فى عیشه‏راضیه‏» اند و دسته دوم که توشه‏اى براى آن روز برنگرفته‏اند بانگ‏برآرند که: «یا لیتها کانت القاضیه; اى کاش آن [مرگ] کار را تمام‏مى‏کرد.» و «انا انذرناکم عذابا قریبا یوم ینظر المرء ما قدمت‏یداه و یقول الکافر یا لیتنى کنت ترابا; ما شما را از عذابى نزدیک‏هشدار دادیم، روزى که آدمى آن چه را با دست‏خویش پیش فرستاده است‏بنگرد، و کافر گوید: کاش من خاک بودم. » دسته اول روزگار دنیایى‏خود را به سلامت‏سپرى کردند و آن‏چه در توان داشتند در خدمت‏به خلق‏خدا به کار مى‏گرفتند و امروز به دلیل سبک بارى، حسابى نه چندان‏سخت پس مى‏دهند و به لطف و رحمت همیشگى الهى مى‏پیوندند: «فسوف یحاسب حسابا یسیرا و ینقلب الى اهله مسرورا; به زودى‏اش‏حسابى بس آسان کنند و شادمان به سوى کسانش باز گردد.» ادامه این مطلب را در شماره آتی با عنوان « گزارشی از حال انسانها در قیامت » دنبال کنید. نوشته : آیت الله عباس محفوظى